«حق مرگ»؛ کانون چالش اتانازی با فلسفه ی اخلاق و حقوق بشر
نویسندگان
چکیده
در واکاوی اخلاقی اتانازی، چالش بنیادی، تقابل دو دیدگاه است: تعارض حق حیات به مثابه ی یکی از آرمان های اومانیسم، با ممنوعیت نقض کرامت انسانی در اندیشه ی اخلاقی. اتانازی ناقض این کرامت است. تأمل در حدود جواز دخالت انسان در حیات خویش نیازمند تحلیلی چندوجهی است که نسل های حقوق بشر را در بستر درک عمیق از فلسفه های معاصر (به ویژه پسانوگرایی، به لحاظ تقویت ریشه های اتانازی) هدایت کند.امکان سنجی قابلیت اسقاط حق حیات از دید حقوق طبیعی، وضعی و پسانوگرا، تحلیل مبانی ادله ی مخدوش موافقان اتانازی را میسر می سازد. کاوش در نسبت این مسائل با نسل چهارم حقوق بشر - «حق بر رعایت اخلاق زیستی» - حمایت از اتانازی را با چالش حذف «انسان به عنوان سرمایه ی اجتماعی» نیز مواجه می کند.این نوشتار، نگرانی ها بابت تفوق رویکرد مدیریتی - که با تخصیص گزینشی منابع درمانی به بیماران، اتانازی را رشد می دهد - دورنمای ضدبشری اتانازی را به تصویر می کشد و اذهان اخلاقی- حقوقی را به تشریک مساعی برای تحدید جهانی سازی مشروعیت اتانازی دعوت می کند.
منابع مشابه
حق مرگ در اسناد بینالمللی حقوق بشر
هیچیک از اسناد بینالمللی حقوق بشر و اکثر قوانین داخلی، بهصراحت حق مرگ را شناسایی نکردهاند، با این حال، در دیوان اروپایی حقوق بشر و حتی برخی محاکم ملی، ذیل سایر حقوق و آزادیهای دیگر مندرج در این اسناد، افراد مدعی دارابودن چنین حقی شدهاند که بعضاً این دعاوی شناسایی حق مذکور و تغییر قوانین ملی را در پی داشتهاند. نوشتار پیشرو درصدد پاسخ به این پرسش است که آیا در رویۀ دیوان، با تأکید بر کنوا...
متن کاملاتانازی و «حق بر خویش»، چالشی در ماهیت حقوق بشر
در اسناد حقوقی اتانازی داوطلبانه، اعم از فعال و انفعالی، با حق بر درمان و حق حیات مرتبط است. به علاوه، آزادی انتخاب مسأله ای اساسی در بررسی اخلاقی اتانازی داوطلبانه است. لذا این پرسش اساسی مطرح است که آیا حقوق بشر توسط خود انسان قابل سلب است؟ پاسخ به این پرسش بحثی در ماهیت حقوق بشر می طلبد. در اسناد حقوقی بین المللی تصریحی بر جواز اتانازی وجود ندارد، اما می توان به کلیت موضوع حق حیات اشاره کرد...
متن کاملحق بر مصلحت؛چالشی میان حقوق بشر و حقوق شهروندی
مصلحت، ناظر به منفعتی است که لزوماً از مسیر معمول قانونی عاید فرد یا جمع نمیشود. از سوی دیگر عدم رعایت این حق نیز ممکن است صدمات جدی به سایر حقوق بنیادین فردی یا جمعی وارد آورد. از این منظر میتوان چنین فرض کرد که حق بر مصلحت حقی ثانوی است که جنس حمایتی از حقوق اولیه را در وضعیت فردی و اجتماعی داراست. با توجه به این مفروض، فرضیه مقاله حاضر به دنبال اثبات این گزاره است که اساساً مصلحت در مقیاس شا...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
عنوان ژورنال:
اخلاق و تاریخ پزشکیجلد ۴، شماره Vol ۴, Supplement, March ۲۰۱۰، صفحات ۱-۸
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023